ستم شریک من یأس خو شدن
ستم است
حریف عذر هزار آرزو شدن ستم است
دلی است در بغلت، بو کن و تسلی باش
چو آهوان زهوا
نافه جو شدن ستم است
مرا، به حیرت آیینه رحم می آید،
طرف به اینهمه زشت و نکو شدن
ستم است
ز بس گداخته ام از نظر نهان شده ام
هنوز پیش میان ِ تو مو شدن
ستم است
به هجر زنده ام آیینه پیش من مگذار جدا زیار،
به خود روبرو شدن ستم است
ز خویش در نگذشته است هیچ کس
بیدل! به وهم دور مرو! بر من او شدن ستم است
موسیقی: زار، آلبوم تمام تو. هوشیار خیام، امیر اسلامی
كمك بزرگي ست اين خوانش ها به روبه رو شدن با بيدل. دم تان گرم هست و گرمتر هم باد.
پاسخحذف