شور نمک نگر، که نمکدان شکست و ریخت


عکس: م. جلیلی


شب، گریه ام به آن همه سامان شکست و ریخت

کز هر سرشک

شیشه توفان،

شکست و ریخت - از چشمت آنچه بر قدح می فتاده است

کس را کم اوفتاد بدینسان

 شکست و ریخت

از خویش هر چه بود شکستیم و باختیم، غیر از دل شکسته!

که نتوان شکست و ریخت

بیدل! زفیض عشق به مژگان گذشته ایم در بیشه ای

که ناخن شیران 

شکست و ریخت



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر