نزدیکتر از دوری

به نام محض


به ال




به نام محض قناعت کن از نشان عدم
دهان یار 
به حرف شنیده می ماند




اینجــــــــــــــــــــــا بخوانید
اینجــــــــــــــــــــــا بشنوید
ارسال شده توسط نزدیکتر از دوری 0 نظرات
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest
پست‌های جدیدتر پست‌های قدیمی‌تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: پست‌ها (Atom)

شعر خوب

  • از خنده مردن
  • فریاد ناصری

پیشانی و زانوها

  • فردا برای شنیدن
  • فردا برای خواندن
  • MY DEN
  • آوازهای رهایی
  • شی هز د ِ میوزیک
  • زیستن برای گفتن

جمعیت اگر خواهی

  • سبک هندی به روایت دو-ال
  • Do-Library
  • Do-N
  • Do-L
  • پرسه در مشروطه

فهرست وبلاگ من

جستجوی این وبلاگ

.

  • دامن خود گرفته ام، می نگرم تو می روی
     به آ     عمر سبک عنان کجاست؟ از نظرم تو می روی دامن خود گرفته ام می نگرم: تو می روی موج نقاب حیرت است بر رخ اعتبار دهر گر...
  • به هر طرف نگری جز در قفس وا نیست
    به مهدی وفائی بیا که هیچ بهاری به حسرت ما نیست شکسته رنگی امّید بی تماشا نیست به قدر پر زدن ناله وسعتی دا...
  • بیدل تصحیح استاد خلیلی، هدیه به هندی دوستان
    بیدل کسی به معنی لفظم نبــرد پی تقدیر شهره ام به زبانهای لال کرد سه سال پیش دو دوره دیوان بیدل چاپ کابل خریدیم، از طریق واسطه ای به  د...
  • هستی وبال داشت- به ایمان حسین زاده
    به ایمان حسین زاده اندیشه در نزاکت معنی کمال داشت حسن فروغ مهر نقاب خیال داشت شیرازه غبار هوس گشت خجلتم خاکم؟ ...
  • در سینه بی خیالت رقص نفس محال است
    در پیچ و تاب گیسو تا شانه را عروسی است سیر سواد زنجیر دیوانه را عروسی است بی گریه نیست ممکن تعمیر ِ حسرت دل، تا سیل می خرا...
  • به نام محض
    به ال به نام محض قناعت کن از نشان عدم دهان یار  به حرف شنیده می ماند اینجــــــــــــــــــــــا بخوانید این...
  • به آ، هنوز آیینه صیقل-خواه ِ زانوی تو می آید
    جنونی با دل گمگشته از کوی تو می آید دماغ ِ من پریشان است؟ یا بوی تو می آید؟ رم ِ طرز ِ نگاهت، عالم ِ ناز دگر دارد- خیال ...
  • فرصتم من، فرار خواهم کرد
    گر کمال اختیار خواهم کرد نیستی آشکار خواهم کرد: جیب هستی قماش رسوایی است به نفس تار تار خواهم کرد صفر چندی گر از میان بردم یک خود را ...
  • آن مایه اشتها که توان خورد غم نماند
    دل بال یأس زد، نفس مغتنم نماند منزل غبار سیل شد و  جاده هم نماند آرام خود نبود نصیب غبارِ ما نومیدی ای دگر، که کنون تا...
  • غربت به الفت وطن از من نمی رود
    گاهی به ناله  گه به تپش گرد می کنم، یعنی: دل گداخته ام درد می کنم عمریــــــــست گرمی قدحش باده پرور است شیری که چون...

آرشیو

  • ▼  2014 (3)
    • ژوئن (1)
    • مهٔ (1)
    • ژانویهٔ (1)
  • ◄  2013 (5)
    • اوت (1)
    • آوریل (1)
    • مارس (1)
    • فوریهٔ (1)
    • ژانویهٔ (1)
  • ◄  2012 (3)
    • دسامبر (1)
    • ژوئن (1)
    • ژانویهٔ (1)
  • ◄  2011 (28)
    • نوامبر (2)
    • اکتبر (3)
    • سپتامبر (5)
    • اوت (6)
    • ژوئیهٔ (12)
زمینه ساده. با پشتیبانی Blogger.