جمعیت اگر خواهی : پیشانی و زانوها




نتوان به دل عشاق افسون رهایی خواند

زین سلسله آزادند

زنجیری گیسوها

صید دو جهان از عدل در پنجه اقبال است، 

پرواز،

نمی خواهد شاهین ترازوها

این عالم ِ اندوه است یاران!

طرب اینجا نیست

جمعیت اگر خواهی...

بیدل


۱ نظر:

  1. نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی

    که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی

    پاسخحذف